هههههههه

به سراغ من اگــــر می آیی
.
.
.
.
.
.
.
با اطلاع قبـــلی بیا تا آرایـــش کنم زهــــره ترک نشی
خواهـــر سهراب سپهری

منو اقامون

یکم خنده

پسره اسمش تو لاین فوفولی فوفو بود ، 
اومدم بخونم کل صفحه گوشیم تفی شد.....:)))))
خاک تو سرت با اون اسمت :|

 

 

 

 ♥♥♥...♥♥♥

 

بچه شش ساله رو دیدم با موبایلش با دوستش حرف میزد:
تو فردا نمیای مهد؟؟من حتما میرم

راستی اون یکی خطم رو پاک کن این شماره رو سیو کن!!!!

 

♥♥♥...♥♥♥

 

این فیلم خارجیارو دیدین؟
بچه که خوابش میبره مادرش میاد آروم یه پتو میکشه روش
یه بوس کوچولوش میکنه میره…
حالا من که خوابم میبرد مادرم یه لحاف کرسیه ۲۰۰ کیلویو
از ارتفاع ۲متری زارت مینداخت روم
پشت بندشم بابام که مثلا حواسش نبود پامو لقد میکرد
بعد که من مثل جن زده ها میپریدم!
دوتائی با هم میخندیدن میگفتن : پدر سوخته الکی خودشو به خواب زده بود!

 

♥♥♥...♥♥♥

 

آقا افرادی که به پینی سیلین حساسیت دارن

از خوشبخت ترین آدم های روی زمینن!.....

 

♥♥♥...♥♥♥

 

پسره ﻗﯿﺎﻓﺶ ﻣﺜﻞ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﭘﻨﭽﺮ ژیان ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ :
ﺷﺒﺎﻫﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
.
.
.
.
.
.
دختره ﻫﻢ ﮐﺎﻣﻨﺖ گذاشته ﮐﻪ :
ﺁﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻔﺘﺘﻮﻥ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ :)))

 

 ♥♥♥...♥♥♥

دنیای دخترا

سگ ها

از نظر انسان ها سگ ها حیواناتی مفید و با وفا هستند

اما از نظر گرگ ها

سگ ها گرگ هایی هستند که تن به بردگی داده اند

تا در آسایش و رفاه زندگی کنند

یادش نمیرود ازخاطرم

یادش نمیرود از خاطرم...

نخ به نخ...

دم به دم...

بازدم به بازدم...

ساقی بریز

سنگین بریز

از سگی اش بریز

تا شاید

تلخیه تنهاییم 

سنگینیه سرم

سوزش قلبم

و کوریه چشمانم

من را برهاند...

از بندش...

داداشیا گلن ماهن نازن

اگـ ــه تو یه برادری ، بهت تــ ـــبریک میگم!

تو پشتـــــیبان خواهر وجیگـــر گـــ×ــــوشه ی مادری!

تو جــــآنـــــِـــــشین پدری و ســــآلار خونـــه!

تو تقویمــــ هیچ اسمی از روز برادر نمیبینـــم!

{ برادر اونقدر عزیزه کــه بآید کل سال رو واسش جـَــشن بگیریم.‌ }

بخون جالبه

تاج بندگی

وقتی انتخابش کردم تنها یک دلیل داشتم :

به خاطر خدا ، برای قلب امام زمانم

اما وقتی تاج بندگی ام شد

یکی یکی خوبی هایش را کشف کردم

حالا وقتی توی خیابان

یا هروقت یا هرجا که احساس میکنم لازم است " رو " بگیرم

با همه ی وجودم ، برای وجودش شکـــــــر میکنم

و آرام در گوشش میگویم :

عزیزم ! اگه تو رو نداشتم چه میکردم ؟؟؟

حالا وقتی کسی میپرسد :

واقعـاً چادرت را دوست داری ؟

میترسم دوست داشتن واژه ی نارسایی باشد برای حس ِ من نسبت به چــــادرم !!!

سهمیه ای

یادت باشه!

سهمیه ای ، دختر یا پسری نیست که به ناحق صندلی مردودی های کنکور را اشغال کرده...

سهمیه ای اونه که وقتی تو در کلاس های گاج و قلم چی نشسته بودی ، او در ناصر خسرو

به دنبال دارو برای پدر جانبازش بود...

همان که وقتی نیمه شب کنج خانه میخواست درس بخواند ناله های پدر روحش را خراش میداد...

همان که روز کنکور با سرفه های پدری شیمیایی بدرقه شد...

 

سهمیه ای، عرضی داشتم : سهمیه ات نوش جان!