یه حال خوب
- چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۰۶ ب.ظ
دفتر 200برگم رو که واکرد اولش نوشته بودم...
زندگی خودرا مکتوب کنید از روی نوشته هایتان زندگی کنید زیرا خدا به قلم وآنچه می نویسد قسم خورده است. ...
ازاون روز شروع کرده بودم و همه چیز رو نوشته بودم اخراشم مثلا نوشته بودم کاش اینجوری بشه اونجوری بشه
تا جایی که یادمه ازبچگی هرچی ازخداخواستم رو بهم داده البته اونایی که به صلاحم بوده و خیلی ازش ممنونم
چند روز پیش دفترو بازکردمو خوندم خیلی خندیدم خیلی خوب بود
هرچیزی هم که نوشته بودم کاش بشه شده بود
حالم خوبه
ازاین حال خوب برا همتون میخوام
راستی اینجا یه رسمی بود قدیما شب چهارشنبه سوری میرفتن خونه همسایه ای فامیلی از سقف خونشون یه شالی مینداختن تو خونه و صاحب خونه یه چیزی بهش میبست و...
الان خونه ها دوطبقه وسه و...شده ولی من یواشکی رفتم طبقه دوم خونه عموم اینا یه نخ که سرش یه کیسه بسته بودم ازپنجره اویزون کردم (طبقه پایین سوپرمارکته)😂
عموم یه عالمه شکلات و اجیل و...برام گذاشت خیلی خندیدیم وخوش گذشت😍😂
- ۹۶/۱۲/۲۳
با نهایت ناباوری پاکش کردم