هعیییییی
- دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم...
تماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام شب
برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت
دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس
تو را
از بین گلهایی که در تنهاییم رویید
با حسرت
جدا کردم...
- ۹۴/۰۸/۱۱