10suz olmaz

سفیدشد موهایی که درانتظارت آراسته بودم

10suz olmaz

سفیدشد موهایی که درانتظارت آراسته بودم

10suz olmaz
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

دارخمشام وای عمروم :(

دلتنگی من تواین روزا به قدری رشد کرده که دیگه نمیخندم حرف نمیزنم ولی بازم کسی نگران ودلواپسم نیست

نمیدونم چرا ولی ازهمون11-12 سالگیم همه فکرکردن زیادی بزرگ شدم ومیتونم ازپس خودم بربیام

توی تموم زندگیم تنها چیزی که یادگرفتم این بودکه حتی مادرمم منو فراموش میکنه چه برسه به بقیه پس باید خودم تکیه گاه خودم باشم

یادگرفتم ازعزیزترین کس زندگیمم نباید انتظارداشت چون اونم یه روزی تنهام میذاره ومیره

من باهمه تنهایی هام بزرگ شدم 

باخودم

با دلتنگیام

بادردام

بدون اینکه کسی کمکم کنه

بدون اینکه کسی دستموبگیره 

تنها کاری که آدمای دوروبرم کردن این بودکه بجای من تصمیم گرفتن

 حتی تصمیم گرفتن که عاشق کی باشم ...

ازاینکه نمیتونم سراغتو بگیرم ناراحتم

همه ازاینکه من وتوباهم باشیم مخالفن حتی خودتوهم دیگه نمیخوای بامن باشی

مثل 9 سالگیم متفاوت بود

شدم 19 ساله

یه سال پیرترشدم

اولین باربود که یکی برام تولدمیگرفت خیلی شوکه شدم 

ولی انگار اونم اولین بارش بود برا کسی تولدمیگرفت 

خیلی ناشی بود

طبقه دوم بودیم سرموانداخته بودم پایین یهو محمد وارد شد داد زد: ببییییننن برات چییی اورررددددممم 

سرموبلندکردم دیدم کیک ب دست واردشد 

(ازبس غافلگیر نشدم غافلگیرشدنم بلدنیستم :/)

اصن نفهمیدم چیکارکنم فقط خندیدم

محمد انقد ادا در اورده بود که ازخنده پخش زمین شده بودم

ارزو کردم شمع فوت کردم کیک بریدیم بعدم کیک به اون بزرگیو نشستیم 3تایی خوردیم (شکمو خودتونین )

امروز اولین و بهترین تولد عمرم بود 

باتشکر از بهترین دوست وبهترین همراه زندگیم ...m

مرسی که هستی :)

آرامش بخشه

دریافت

یه اهنگ خوبه که میتونه بعد شنیدن نتیجه کنکورت حالتو خوب کنه :/